دیکشنری
داستان آبیدیک
one's accomplice
wɑnz əkɑmplɪs
فارسی
1
عمومی
::
همدست خودرا لودادن، چغلیهمدست خودراكردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ONE WHO
ONE WITH A
ONE WITH THE OTHER
ONE WORLD ISSUE
ONE WOULD SAY
ONE ZONE RIDE
ONEIROCRITIC
ONEIROMANCY
ONENESS
ONENESS OF GOD
ONENESS PENTECOSTAL
ONEROUS
ONEROUS PROPERTY
ONEROUSLY
ONERY
ONE'S ACCOMPLICE
ONE'S BARK IS WORSE THAN ONE'S BITE
ONES BETTER HALF
ONE'S BETTER HALF
ONE'S COMPLEMENT
ONE'S CUP OF TEA
ONE'S DAYS ARE NUMBERED
ONE'S EARS ARE BURNING
ONE'S EYES ARE BIGGER THAN ONE'S STOMACH
ONE'S HAIR STANDS ON
ONE'S HEART GOES OUT TO
ONE'S HEART MISSES A BEAT
ONE'S HEART SINKS
ONE'S HEART SKIPS A BEAT
ONE'S LIGHT S
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید